دهداری ، زیر ساخت (4)
: سلام علیکم !
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، یا أَیهَا النَّبِی اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ (الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ) إِنَّ اللَّهَ کَانَ (عَلِیمًا حَکِیمًا) ، ... .
زیر ساخت ازتباطی :
ضمن سلام مجدد ! گفتم امروز که سر کار رفتیم و برگشتیم ! بحثو پیگیر باشم ، که نشد تا الان که امیدوارم بین نماز مغرب و عشا اونو به یه جایی برسونم ، البته چون بعد از ظهر کمی خوابیدم ، بعد نماز عشا هم خدا بخواد تا خوابم نیاد پیگیرش میشم ، البته فکر نمی کنم در این فرصتها حتی بشه در حد کدواژه هم به اون اشاره کرد ، مگه اینکه بقول معروف تا من بگم فِ تو بگی فرزاد .
مثلا همین "سلام مجدد" ، "سرکار رفتیم و برگشتیم" ووو که گفتم و تو میدونی یعنی چی ؟
یعنی یکی از :"ما" که حرفی بزنه یکی دیگه مقصود اونه بگیره از اون حرفی که زده ، و این اختصاص به من و تو ، حالا چرا "من و تو" ؟ میگم ، نداره ، در هر بقولی :"سازمان" ی این حاکمه ، از سازمان یک ده یا روستا ، قریه ووو گرفته تا بزرگتر و کوچکترش ، که (بقولی) نه تنها شهرداری ، بلکه کشورداری ، شایدم جهانداری بزرگتر از دهداری باشه و ارتباطات اونم بزرگتر !
که به نقل از آقا امام علی علیه السلام گفته شد که من داری بزرگتر از حتی خانه داریه ، چه رسه به (اصغر) ترش مثل دهداری ، شهرداری ووو .
حالا چه یکی از ما منکر اون بشه یا قبول نکنه زبونی ! یکی از مثلا (سازمان) ما ! مگه اینکه منکر این بشیم ، که ما سازمانی نداریم ! و بدون سازمان سازمانی تشکیل دادیم بنام خونه ، ده ، شهر ، کشور و جهانیش و مثلا سازمان ملل !
مثل اینکه من و تو هم سازمان (من و تو ) رو راه انداخته باشیم در حالیکه هیچکدوم از ما سازمونی داشته باشیم ! حتی سازمونی بدنی و زمینی ! که هیچکدوم از اعضای حسی ما ارتباطی با هم نداشته باشن ! ولی بشه بهشون گفت : بدن !
مثل سازمانایی که بهشون (گفته) میشه :"سازمان" !
چی گفتم ؟ گفتم (گفته) میشه ، مثل همون :"فِ" که گفتم ! با زبون ! حالا بقولی زبون :"دل" و همدل بودنمون ، یا زبون عقل و همفکر ! بودنمون ، علی ای حال ، یعنی بهر حال گفتنی ، یعنی به زبون اومدنی ، و در ثانی در سایه ی (همزبونی) ه ، که اول امسال بجای :"همدلی و همزبونی " ، گه (گفته) شد گفتم "همزبونی و همدلی" ، هرچند که مثلا (گفته) شده باشه : همدلی بهتر از همزبونیه !
حالا بمونه که این :"بهتر" و کدوم یکی از (ما) میگه ! یا به زبون میاره برای اون یکی ! از (ما) رو میگم دیگه !
آخه ما که فقط به (سازمان) مرد و زنی در خونه ای ، محله ای ، شهری ، کشوری که (گفته) نمیشه ! سازمان جهانیشم عبارته از مرد و زنیه ! مثل مرد و زن من ! تو ! و اونم سازمانی و مرتبط ! نه بی ارتباط ! و بهشم گفت ما !
که در نماز مغرب گفته شد : ... نعبد ... نستعین ...
خب (بریم) در نماز عشا هم بگیم و ...